مطابق گزارش سایت فرارو و به نقل از هفته نامه "شما" ارگان حزب موتلفه اسلامی از قول آیت الله مصباح یزدی نوشت:
رئیس موسسه آموزشی امام خمینی(ره) خطاب به اعضای حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه «در انتخابات نهم ریاست جمهوری همه شما بر حسب وظیفه و اخلاص مسائل را دنبال میکردید» افزود: بسیاری از محاسبات و معادلات هم اقتضائات خاصی داشتند که عملی نشدند، ولی به هر حال تقدیر الهی و برخی اقتضائات ظاهری بهگونهای شد که کسی روی کار آمد که کمتر کسی پیشبینی میکرد بیاید. یادم هست یکی از سیاستمداران کهنهکاری که سابقه بسیار طولانی در انقلاب دارد، در همین مؤسسه به من گفت: «این شخص اگر رأی بیاورد، بیش از 500 هزار تا نخواهد بود. فکر بیشتر از 500هزار تا را نکن.» این حرف متعلق به کسی است که اگر بخواهیم در این کشور از5نفر متخصص مسائل سیاسی نام ببریم، حتماً یکی ایشان است، ولی قضیه جور دیگری شد.
وی گفت: خود این مسئله یک بررسی جامعهشناختی دقیق و مفصل میخواهد که چرا اینطور شد؟ بدون شک یکی از عوامل مؤثر شعارهایی بود که ایشان بعد از گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب زنده کرد. حالا بهحق یا ناحق، اعتقاد اصیل داشت یا نداشت، نمیخواهم در این باره قضاوت کنم، ولی عامل ظاهری این بود که این شعارها مطرح شدند و مردم دل به این شعارها بستند، چون از فراموش شدن این شعارها خیلی ضربه خورده بودند.
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه «افرادی هم کسان دیگری را پیشبینی میکردند و دلشان میخواست به اسلام خدمت شود، آنها هم مأجورند» ادامه داد: این جریان غیرمنتظرهای بود و چون فردی اینگونه همه رقبا را عقب زد و اینگونه رأی آورد، عدهای گمان کردند که قطعاً تافته جدا بافتهای است و دیگر خطائی و اشتباهی در او راه ندارد. این شیوه تفکر هم اشتباه است. برتری ایشان نسبت به بقیه رقبا نسبی بود؛ آن هم در بعضی از مسائل که البته مسائل حساسی بودند. بعد هم در عمل ثابت شد که این برتری خیلی چشمگیر است. تأییدات مقام معظم رهبری و تعبیراتی که ایشان در باره این دولت به کار بردند، در تاریخ میماند. ایشان فرمودند از اول مشروطیت تا به حال چنین دولتی سر کار نیامده است و تعبیر بسیار بلندی است. بالاخره کارهای عظیمی انجام شدند که دوست و دشمن به آنها اعتراف دارند، ولی فراموش نکنیم که اینها هیچکدام دلیل مطلق بودن یک فرد نمیشوند و ممکن است او هم اشتباه کند.
وی گفت: بعد که نقطه ضعفهایی در بعد فکری و ارزشی ظاهر شدند، قضاوتهای مختلفی اظهار گردیدند. بعضیها گفتند این فرد اصلاً از اول منحرف بود و اینها همه کلک و این شعارها را برای فریب مردم بود. کسان دیگری در نقطه مقابل گفتند همین الان هم دارد راست میگوید و اشتباه نمیکند. قضاوتهای دیگری هم بینابین بود، ولی کمکم چیزهایی ظاهر شدند که اصلاً قابل توجیه نیستند و هیچ منطقی آنها را تأیید نمیکند. نه برهان عقلی تأیید میکند، نه دلیل شرعی و نه اقتصادی و نه کار سیاسی است.
آیت الله مصباح یزدی تصریح کرد: اینکه آدم جوری رفتار کند که نزدیکترین دوستان و صمیمیترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاستمدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. سیاستمداران، دشمنان صریحشان را هم یکجوری نگه میدارند که روزگاری از آنها استفاده کنند. آن وقت انسان با صمیمیترین دوستانش طوری برخورد کند که انگار دارد با دشمنانش برخورد میکند، آن هم با رفتارهای سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد. آن وقت این سئوال مطرح شد که این رفتارها اصولاً چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی میشود؟ آن هم شیفتگیای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند! یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از 90 درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابداً طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهائی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ده تا دوست دارد، 9تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دائماً به آن 9 نفر اعتراض کند و حتی یک بار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلاً توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده[خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافاً بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: بعد روی کارها و حرفهای شخص جنجالآفرین حساس شدیم، دیدیم خیلی حرفهای بوداری است و اصلاً حرفهای سادهای نیست. بنده روز به روز احساس کردم که خطر بسیار عظیمی در این جریان، نهفته است و تلاش زیادی در این راه شده. عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده این جور چیزها را بلد نیستم، ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئلهدار، این آقا را مسخّر کرده و او توی مشتش هست. البته قرائن فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تأثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.
من موهان سینگ نخست وزیر هند در دومین روز سفرش به افغانستان، در مجلس نمایندگان این کشور سخنرانی کرد. او ضمن یاد آوری روابط نیکو بین افغانستان و هند، تاکید کرد که "به کابل آمده است تا به روابط محکم و نیکو میان این کشور، جان تازه ببخشد"
نخست وزیر هند اعلام کرد که روز گذشته با حامد کرزی بر سر متن یک پیمان استراتژیک توافق کرده که به زودی امضا خواهد شد و امضا آن، روابط تجاری، فرهنگی و سیاسی در سطوح مختلف بین هند و افغانستان را افزایش خواهد داد.
آقای سینگ نخستین مقام بلند پایه خارجی است که در مجلس نمایندگان این کشور سخنرانی کرده است. آقای سینگ با اشاره به چالشهایی که افغانستان با آن مواجه است بر نقش کشورهای منطقه و همکاریهای منطقه ای برای حل آن تاکید کرد و گفت، کشورهای دیگر نیز می توانند در حل این مشکلات کمک کنند اما کشورهای منطقه در بیرون رفتن افغانستان از این مرحله نقش حیاتی دارند.
آقای سینگ همچنین به مشابهت های متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بین هند و افغانستان اشاره کرد و گفت "تجربه هند نشان می دهد که دموکراسی مشارکتی در واقع وسیله ای برای توانمند سازی اقتصادی و اجتماعی است و می تواند حکومت را پاسخگو سازد."
دموکراسی مشارکتی که آقای سینگ به آن اشاره می کند، همان چیزی است که رهبران گروه های مختلف در اجلاس بن روی آن توافق کردند و افغانستان بعد از طالبان بر اساس آن توافق بنا گذاشته شد.
به نظر می رسد تاکید آقای سینگ بر این نکته در شرایطی که عده ای از سیاسمتداران افغان دولت را متهم می کنند که به خاطر راضی کردن طالبان به مصالحه حاضر است از اصولی که در اجلاس بن روی آن توافق شد عدول کنند، اشاره معنی دار و روشنی است و بطور ضمنی موضع هند را روشن می کند.
نخست وزیر هند، در این سخنرانی از پروژه های باز سازی که هند در سالهای اخیر در افغانستان اجرا کرده یاد کرد و به طور ضمنی اشاره کرد که چقدر پروژه هایی که توسط هند به اجرا گذاشته شده، حیاتی و اساسی بوده است.
مردم افغانستان نیز معتقدند که هند کمک های ملموس و تاثیر گذاری در افغانستان داشته است.
جاده زرنج دلارام، که شاهراه کابل _ هرات را به زابل، ایران و در نهایت به بندر چاه بهار ایران وصل می کند، توسط هند ساخته شده است، پروژه انتقال برق ازبکستان از پلخمری در شمال افغانستان تا کابل پایخت، نیز توسط هند عملی شد.
هند نخستین کشوری بود که ده ها اتوبوس نوع تاتا را به شبکه ترانسپورت کابل، کمک کرد.
هند همچنین در پنج سال گذشته، سالیانه، 500 بورسیه تحصیلی به افغانستان داده است. که بسیاری از مردم افغانستان آن را موثر ترین کمک به افغانستان می دانند.
من موهان سینگ با اشاره به این پروژه ها گفت، کشورش مایل است این برنامه ها را ادامه دهد و از جمله تعداد بورسیه های سالانه برای دانشجویان افغان را بیشتر کند.
او همچنین پیشنهاد کرد که دانشکده کشاورزی افغانستان باید به دانشگاه کشاورزی بدل شود و هند حاضر است در این راستا افغانستان را کمک کند و همچنین برای بهبود کشاورزی افغانستان هند حاضر است تراکتور در اختیار کشاورزان افغان بگذارد.
نخست وزیر هند، به روند مصالحه دولت افغانستان با طالبان، اشاره مختصری کرد و گفت در این مورد ملت افغانستان باید تصمیم بگیرد و آنچه هند می خواهد یک افغانستان با ثبات و آرام است.
زلمی خلیلزاد سفیر پیشین آمریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد می گوید استراتژی توام با تزویر پاکستان که از یک سو خود را دوست آمریکا جا می زند و از سوی دیگر با آمریکا دشمنی می کند، بیش ازین قابل تحمل نیست.
مطابق گزارش بی بی سی، خلیلزاد روابط میان آمریکا و پاکستان را بحرانی توصیف کرد و گفت که حتی پیش از کشته شدن اسامه بن لادن، پاکستان تا حدودی اعتبار خود را برای آمریکا از دست داده بود، زیرا به گفته او اهداف پاکستان در قبال افغانستان کاملا متضاد آن چیزی است که آمریکا می خواهد.
خلیلزاد گفت: " در حالیکه ما (آمریکا) دولت افغانستان را حمایت می کنیم، پاکستانی ها مشغول مسلح کردن، آموزش و حمایت از گروه های مخالف دولت افغانستان بوده است."
آقای خلیلزاد می افزاید در حالی که پاکستان مدعی است در جنگ علیه ترورییسم کاملا" در کنار آمریکا است و پیوسته دستگیری شماری از عاملان القاعده در پاکستان را دلیل این همکاری عنوان می کند، اما از اتخاذ اقدامات جدی علیه گروه های که واشنگتن آنها را تروریست می داند و در خاک پاکستان مستقر هستند، همواره اجتناب ورزیده است.
به گفته او تازه ترین و صریح ترین مثال این دورویی پاکستان افشا شدن محل اقامت اسامه بن لادن است که سالها در منزلی در نزدیکی اکادمی ملی نظامی پاکستان و یک شاخه محلی سرویس اطلاعاتی این کشور بدون مشکلی زندگی کرده بود.
فرصت طلایی برای آمریکا
زلمی خلیلزاد می افزاید با توجه به اینکه نفوذ کشورش در منطقه در بالاترین سطح خود قرار دارد و نیروهای این کشور حضور قدرتمند در افغانستان دارند، آمریکا باید با استفاده ازین فرصت پاکستان را مجبور سازد تا به صورت جدی در عملکرد خود بازنگری کند.
این مقام پیشین آمریکایی همچنین در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز، که اخیرا تحت عنوان، "پاکستان باید پاسخ دهد" چاپ شد، یک استراتیژی دو مرحله ای را به دولت باراک اوباما در برخورد با پاکستان پیشنهاد کرده است.
طرح دو مرحله ای
در این بخشی از این نوشته آمده است:" در مرحله نخست ما باید هر نوع اطلاعات مبنی بر همکاری پاکستان در محافظت از اسامه بن لادن را به صورت رسمی در اختیار رهبران پاکستانی قرار و در مرحله دوم، تقاضای خود را مبنی بر اینکه پاکستان باید ستون فقرات القاعده را بشکند، جدی تر پی گیری کنیم. پاکستان در این راستا باید علیه ایمن الظواهری معاون بن لادن اقدام کند؛ محدودیت ها بر حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را بردارد؛ پناه گاهای شورشیان در خاک خود را ریشه کن سازد؛ کارخانه های تولید بمب را که علیه نیروهای آمریکایی و افغان در افغانستان استفاده می شود، ببندد و در نهایت از یک راه حل منطقی سیاسی در افغانستان حمایت کند."
آقای خلیلزاد می افزاید که این تدابیر موجب می شود تا افغانستان دوباره به پناه گاه امن تروریستان تبدیل نشود و نگرانیهای مشروع امنیتی پاکستان در افغانستان رفع شود. سپس او پیشنهاد می کند که اگر پاکستان این تقاضاها را عملی کند، آمریکا می تواند در برابر آن به پاکستان پاداش بدهد. این پاداش می تواند شامل تعهدات دراز مدت کمک های تجاری و تقویت برنامه های توسعه اقتصادی و آموزش از طریق بانک جهانی و اداره توسعه بین المللی آمریکا باشد.
اگر پاکستان همکاری نکند
این مقام پیشین آمریکا در ادامه می نویسد که اگر پاکستان از همکاری سرباز می زند، ایالات متحده باید به دورویی این کشور نقطه پایان بگذارد. درین صورت او چهار اقدام را توصیه می کند:
1- نخست باید آمریکا اتکا به راه های تدارکاتی از طریق پاکستان به نیروهای خود در افغانستان را کاهش دهد و در عوض راه های تدارکاتی در شمال افغانستان از طریق کشورهای آسیایی میانه را بیشتر مورد استفاده قرار دهد.
2- ایالات متحده باید روند ایجاد، آموزش و حمایت از نیروهای امنیتی افغان را ادامه دهد و حضور نظامی خود در افغانستان را کاهش دهد اما نیرو های هوایی و اطلاعاتی را که افغانها برای مدتها به آن نیاز خواهند داشت، درین کشور نگهدارد.
3- ایالات متحده باید توافقنامه استراتیژیک حضور محدود اما دراز مدت خود در افغانستان را بااین کشور نهایی کند. این توافقنامه آمریکا را قادر می سازد تا پس از خروج از افغانستان عملیات های ضد تروریستی را ادامه دهد و به خطرهای احتمالی از قبیل افتادن سلاح اتمی پاکستان به دست بنیادگرایان تندرو به موقع واکنش نشان دهد.
4- ایالات متحده آمریکا می تواند از شورای امنیت درخواست کند تا با صدور قطعنامه به صورت رسمی این موضوع تحت تحقیق قرار گیرد که چگونه اسامه بن لادن توانست در چنین شرایطی در پاکستان مخفی شود. و علا بر این حضور القاعده و دیگر سازمان های تروریستی در پاکستان نیز از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد بررسی شود.
زلمی خلیلزاد سفیر پیشین آمریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد باور دارد که عملی ساختن استراتیژی پیشنهادی او مستلزم این است تا روابط نسبتا" پر تنش آمریکا و افغانستان بهبود یابد.
به باور آقای خلیلزاد تغییر مقام های ارشد آمریکایی در افغانستان، می تواند صفحه جدید در روابط دو کشور باز کند.
اخیرا بارک اوباما اعلام کرده که ژنرال پترائوس فرمانده نیروهای ائتلاف و ناتو و همچنین کارل ایکنبری سفیر آمریکا در افغانستان به زودی جای خود را به چهره های جدیدی خواهند داد.
گروه طالبان پاکستانی مسئولیت بمب گذاری انتحاری در شمال غرب این کشور را برعهده گرفته است.
بامداد روز جمعه، 23اردیبهشت (13 مه)، وقوع دو انفجار انتحاری در یک مرکز آموزش شبه نظامیان وابسته به ارتش پاکستان در منطقه شمال غرب این کشور به کشته شدن دست کم شصت و نه نفر و زخمی شدن دهها نفر دیگر منجر شده که تقریبا تمامی آنان را دانشجویان این مرکز تشکیل می دهند.
ساعاتی پس از اجرای این حملات، فردی که خود را احسان الله و سخنگوی طالبان پاکستانی معرفی می کرد، در تماس تلفنی با مراکز خبری گفت که این گروه مسئولیت حملات انتحاری روز جمعه را بر عهده می گیرد.
این شخص، که از نقطه نا معلومی سخن می گفت، اظهار داشت که این حمله "نخستین عملیات در انتقام از شهادت" اسامه بن لادن، رهبر شبکه القاعده است که هفته گذشته در حمله نیروهای آمریکایی به مخفیگاه او در پاکستان کشته شد.احسان الله تهدید کرد که حملات دیگری نیز در راه است.
در گزارش های مربوط به عملیات روز جمعه، به نقل از منابع پلیس محلی آمده است که وضعیت تعدادی از زخمی های این حملات وخیم است و بیم آن می رود که آمار تلفات این واقعه افزایش یابد.
به گفته این منابع، در حملات روز جمعه، یکی از مهاجمان، مواد منفجره همراه خود را در نزدیک در ورودی این آموزشگاه منفجر کرد در حالیکه تعدادی از دانشجویان در حال سوار شدن به یک خودرو بودند.بلافاصله پس از آن، انفجار شدیدتری روی داد.
انتقام "مرگ" بن لادن
خبرگزاری های به نقل از منابع محلی، عامل انفجار اول را یک فرد حدود بیست ساله گزارش کرده و افزوده اند که مهاجمان، به منظور وارد کردن بیشترین تلفات انسانی، در بمب های خود بلبیرینگ به کار برده بودند.در مورد چگونگی وقوع دومین انفجار و عامل آن هنوز جزئیاتی در دست نیست.
"آکادمی پلیس" که در روز جمعه هدف حمله قرار گرفت یکی از مراکز متعدد تربیت نیروی شبه نظامی در مناطق نا آرام پاکستان است که اگرچه وظیفه رویارویی مستقیم با شورشیان مسلح را برعهده دارند، اما معمولا از امکانات حفاظتی چندانی برخوردار نیستند.
مراکز نظامی و غیر نظامی پاکستان طی سال های اخیر هدف حملات متعدد گروه های تندرو بوده که صدها کشته و هزاران زخمی برجای گذاشته است.
پس از اعلام مرگ بن لادن ، در برخی نقاط پاکستان تظاهراتی علیه آمریکا و دولت پاکستان برگزار شد.
در بسیاری از این تظاهرات، موضوع اصلی مورد انتقاد تظاهرکنندگان این بود که دولت آمریکا با حمله نظامی به مخفیگاه اسامه بن لادن بدون کسب اجازه از دولت پاکستان، حاکمیت ملی این کشور را نقض کرده است.
در عین حال، گروهی از تندروهای پاکستانی در تظاهرات خود صراحتا کشته شدن اسامه بن لادن را محکوم و تهدید کردند که از "شهادت" او انتقام خواهند گرفت.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، از پاکستان خواسته است که در مورد شبکه ای که در دوران اقامت اسامه بن لادن در مخفیگاهش در پاکستان از او حمایت می کرد، تحقیق کند.
مطابق اظهارات مقامات آمریکایی، نیروهای ویژه آمریکا هفته پیش در جریان عملیاتی اسامه بن لادن را در محل اقامتش در ابیت آباد پاکستان، کشتند.
بر اساس گزارش بی بی سی، اوباما در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی سی بی اس گفت دولت پاکستان باید دریابد که کدام یک از مقامات این کشور از محل زندگی رهبر شبکه القاعده با خبر بوده است.
یکی از مقام های دولت اوباما نیز گفت که آمریکا می خواهد با همسران اسامه بن لادن که در پاکستان در بازداشت به سر می برند، صحبت کند.
پاکستان می گوید که هیچ اطلاعی از وجود بن لادن در پاکستان نداشته است.[گفتنی است، صبح جمعه این هفته افراد مسلح مجهّز به سلاح های سبک و سنگین و با سه خودرو، در مرکز ایالت بلوچستان پاکستان(شهرکوئته)بر عده ای افراد بی گناهی که مشغول ورزش صبحگاهی بودند، حمله ور شدند، که بر اثر این حمله سفّاکانه، ده نفر در این حادثه به شهادت رسیدند و پانزده نفر دیگر، زخمی شدند. بر اساس گزارش های کسانی که از این حادثه هولناک جان سالم بدربردند، متجاوزین بدون کدام مانعی از سوی پلیس، از صحنه جنایت دور شدند.البته قابل آوری است که حملات این چنینی و مشابه، از چندین سال است که بر مردم بی گناه و بی دفاع هزاره شیعه شهر کوئته صورت گرفته است ، که تا کنون هیچ گونه اقدام عملی و واکنشی از سوی پلیس و دولت پاکستان صورت نگرفته است. لذا چنین حوادث مکرر، نشانگر این امر است، که متأسفانه در پاکستان ، دولتی که در قبال جامعه بین المللی و حتی مردم خود پاسخگو باشد، وجود ندارد.]
آقای اوباما گفته است که بن لادن حتما "یک شبکه حامی" در داخل پاکستان داشته است، اما افزود که وی نمی داند آیا مقام های دولتی در این شبکه بوده اند یا نه.
در همین حال تام دانیلون، مشاور امنیت ملی آمریکا، در اظهاراتی در شبکه خبری ان بی سی گفته است که پاکستان باید مشخص کند که چگونه بن لادن توانسته است برای شش سال در مکانی بسیار نزدیک به یک آکادمی نظامی زندگی کند.