هله تورنینگ اشمیت، نخست وزیر دانمارک، از بحرین خواسته است عبدالهادی الخواجه، فعال حقوق بشر را که در اعتصاب غذای دو ماه به سر می برد، از زندان آزاد کند.خانم تورنینگ اشمیت به خبرنگاران گفته است که حال آقای خواجه بسیار وخیم است.
آقای خواجه که سال گذشته بازداشت و به اتهام تلاش برای براندازی حکومت پادشاهی آل خلیفه به حبس ابد محکوم شده، بیش از 60 روز پیش اعتصاب غذا کرده و گفته است که تا زمان آزادی به این شیوه مبارزه ادامه می دهد.
در همین حال، فشارها به برگزارکنندگان مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک برای لغو این رویداد در بحرین که قرار است از 20 تا 22 آوریل برگزار شود، افزایش یافته است.
سال پیش در نتیجه این اعتراضها، این رویداد لغو شد، ولی امسال مقامهای بحرینی می گویند که معترضان با مبالغه درباره میزان ناآرامی ها قصد تشویش اذهان عمومی را دارند.
مطابق گزارش سایت بی بی سی، پارسا پیلتن خبرنگار این شبکه، در گفتگو با نبیل رجب، رئیس مرکز حقوق بشر بحرین -که خودش سال پیش تجربه ی زندان آل خلیفه را چشیده است-، نخست از او درباره تازه ترین جزییات درباره حال آقای خواجه پرسیده است، که به صورت مشروح آورده می شود.
تازه ترین اطلاعی که از وضعیت عبدالهادی الخواجه دارید، چیست؟
نبیل رجب می گوید ناتوانی حکومت بحرین در مهار معترضان پس از یک سال نشانه پیروزی فعالان دموکراسی خواه است
من نگران این هستم که شاید ماموران به زور به آقای خواجه غذا می دهند، یا کاری شبیه به آن و برای همین به خانواده اش اجازه نمی دهند با او ملاقات کند.
اما می دانم حالش خوب نیست. بعد از وخیم شدن حالش، از درمانگاه پلیس به بیمارستان ارتش منتقل شد. کشورهای اروپایی و سازمان ملل فشار زیادی به حکومت بحرین آورده اند، ولی حکومت هنوز به این خواسته ها هیچ جوابی نداده است.
حتی می توانم بگویم که خاندان سلطنتی بحرین از این مرد متنفرند، زیرا اولین کسی بود که از نخست وزیر انتقاد کرد، اولین کسی بود که از پادشاه انتقاد کرد، چیزی که در این کشور تابو بود. خواجه تمام این تابوها را شکست و شروع به انتقاد از خشونت، تبعیض و تمام اشکال نقض حقوق بشر کرد. برای همین فکر می کنم مقامهای بحرین ترجیح می دهند او بمیرد ولی مطابق درخواست دولت دانمارک، به آن کشور منتقل نشود.
شما می گویید که دولت بحرین ترجیح می دهد آقای خواجه مرده باشد تا زنده. اگر چنان اتفاقی رخ دهد، واکنش معترضان چگونه خواهد بود؟
"این فشارها در حال حاضر هیچ تناسبی با جنایات رژیم بحرین ندارد. با همه دولتهای ناقض حقوق بشر باید یکسان برخورد کرد."بحرین با حالا متفاوت خواهد شد. اگر او بمیرد، بحرین منقلب می شود. همین حالا هم می توانید ببینید که میزان اعتراضها و درگیریها سه برابر روزهای عادی هفته گذشته است. خیلی از مردم و ماموران پلیس مجروح شده اند. اگر بلایی سر این مرد بیاید، این اعتراضها افزایش خواهد یافت و متاسفم که بگویم بسیار خشونت آمیز خواهد شد و بعید می دانم کشور دیگر به حالت عادی بازگردد.
شما گفتید کشورهای خارجی به دولت بحرین برای آزادی آقای خواجه فشار آورده اند. چطور می توان این فشارها را موثر کرد؟
از آنجا که بحرین کشوری نفت خیز و بخشی از خلیج فارس است و در مجاورت عربستان سعودی قرار دارد، دولتها و رسانه های غرب به دلیل نفوذ شدید کشورهای ثروتمند خلیج فارس آن را نادیده گرفتند و از دولتش انتقاد نکردند. اما حالا به دلیل آن که عبدالهادی الخواجه شهروند دانمارک هم هست و این کشور ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، ما شاهد فشار بیشتر دانمارک و شاید بعضی دیگر از کشورهای اروپایی هستیم. ولی می خواهیم این فشارها در روزهای آینده افزایش یابد.
این فشارها در حال حاضر هیچ تناسبی با جنایات رژیم بحرین ندارد. با همه دولتهای ناقض حقوق بشر باید یکسان برخورد کرد. همیشه در این منطقه خلیج فارس، جنایاتی صورت گرفته ولی دولتهای غربی، به دلیل منافع مالی و اقتصادی خود، فروش سلاح و جریان نفت، آن را نادیده گرفته اند.
داشتن رابطه عادی با چنین دیکتاتورهایی به سود روابط استراتژیک و درازمدت آن دولتهای غربی و کل دنیا نیست.
درخواستهایی برای لغو مجدد مسابقه اتومبیلرانی فرمول یک در بحرین بیان شده است. چرا لغو این رویداد اینقدر برای فعالان بحرینی اهمیت دارد؟
آن بزرگترین رویداد ورزشی است که در کشور ما برگزار می شود. این رویدادی است که خاندان سلطنتی و مقامهای دولت بحرین برای خروج از انزوای بین المللی خود بدان متوسل می شوند. در حال حاضر به دلیل جنایات خود منزوی هستند.
ما نمی خواهیم آنها فرصتی پیدا کنند که از این انزوا بیرون بیایند. می خواهیم به مقامهای بحرین بگوییم که شما جنایت کرده اید و جنایت شما هزینه ای دارد و هزینه آن، زیان به اقتصاد و خدشه دار شدن اعتبار و وجهه شماست. این پیغامی است که باید به آنها داد. مخصوصا این که بسیاری از دست اندرکاران فرمول یک در بحرین بازداشت و شکنجه شده اند.
آیا دولت بحرین در آستانه برگزاری مسابقه فرمول یک تدابیر امنیتی را تشدید کرده است؟
آنها تدابیر امنیتی را تشدید کرده اند ولی معترضان هم با عده بیشتری به خیابانها می آیند. شمار تظاهرکنندگانی که در چند روز گذشته دیده ایم، بیش از پیش بوده و با نزدیکتر شدن زمان برگزاری فرمول یک، بیشتر شاهد حضور معترضان خواهیم بود.
چشم انداز آینده جنبش اعتراضی بحرین را چگونه می بینید؟ چه موقع می توانید بگویید به پیروزی رسیدید؟
همین حالا هم به پیروزی رسیده ایم، چون با وجود آن که دولت مردم را کشته، بازداشت و شکنجه کرده، ما بیش از یک سال دوام آورده ایم. همین که به خیابان می آییم و برای حقوقمان می جنگیم، خودش یک پیروزی است. ما تا احقاق حقوقمان بسیار متعهد و مصمم به ادامه مبارزه هستیم.
و در مقایسه با یک سال پیش، پیام معترضان چقدر در سطح جامعه بحرین گسترش یافته است؟ آیا اقشار بیشتری به صفوف معترضان می پیوندند؟
مردم بیشتری به خیابان می آیند و مردم بیشتری معتقدند که وضع کنونی باید تغییر کند. ما شاهد خشم بیشتر مردم بحرین و ناکامی دولت در فرونشاندن صدای معترضان پس از دعوت از ارتش عربستان سعودی یا اجیر کردن مزدور از بعضی از کشورهای آسیایی و عربی هستیم. حکومت برای خاموش کردن خیابانها کاملا شکست خورده است. من این را یک پیروزی می دانم، و اگر بتوانیم با همین عزم و اراده ادامه دهیم، سرانجام در این نبرد پیروز خواهیم شد.
مسئولان ستاد سفرهای نوروزی در شهر اصفهان در مرکز ایران در یک اقدام غیر انسانی، غیر اسلامی و غیر اخلاقی، ورود شهروندان افغانی را به "پارک کوهستانی صفه" در روز سیزده به در (13 فروردین=13 حمل) ممنوع کردهاند.
مطابق گزارش عبرت نیوز، احمدرضا شفیعی مسئول کمیته انتظامی ستاد سفرهای نوروزی این شهر با اشاره به حضور پررنگ افغانها در روز طبیعت در سال های گذشته در این پارک کوهستانی و ایجاد ناامنی برای خانواده ها اظهار داشته است: به منظور رفاه شهروندان نیرو های این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز 13 فروردین از ورود افغانها به پارک کوهستانی صفه جلوگیری می کنند.
[البته، جای تردیدی نیست که در میان هر ملتی افراد جنایت پیشه و تبه کار وجود دارد، که مهاجران افغانی نیز از این امر استثنا نیستند. ولی حکم فراگیر و قضاوت یکسان در مورد همه، جز با نگاه و توجیه نازیسم هتلری، توجیه دیگری ندارد که ملت و مردم انقلابی ایران اسلامی از چنین بینش های نژاد پرستانه مبرا هستند، ولی تعداد از مسئولان خود سر و کوته بین، به چنین اقداماتی غیر اخلاقی دست می زنند.]
باز هم نژاد گرایی افراطی به اسم اسلام، تشیع و مکتب ایرانی
حجة الاسلام والمسلمین رسول جعفریان در یادداشت تازه ای با نقد سخنان احمدی نژاد، به بررسی نژاد گرایی افراطی به اسم اسلام پرداخته است.به گزارش خبرآنلاین این استاد برجسته تاریخ اسلام نوشته است:" باید دانست که کسی با زدن حرف های بزرگ، بزرگ نمی شود؛ این عقل سلیم و عمل آدمی است که انسان و یک ملت را بزرگ می کند.امیر مؤمنان ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ در نهج البلاغه سخن متینی دارد، آن جا که فرموده است: الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلا أَنْ لا یَعْرِفَ قَدْرَه، عالم کسی است که قدر و اندازه خویش بشناسد. برای جاهل هم، همین بس که قدر و اندازه خویش را نشناسد.
امروز که سخنان آقای احمدی نژاد را در تاجیکستان خواندم، سخنانی که بدون مشورت عالمان و فرهیختگان و فقیهان و فیلسوفان اسلامی، و صرفا از سر تفنن و بدون داشتن معلم بیان می شود، دانستم که دست کم یکی از مشکلات اصلی ما همین است که قدر خود را نمی شناسیم. آدمی که قدر خود را نشناسد، چه شخصی که خود را تحقیر می کند و چه کسی که خود را بی دلیل بزرگ نشان می دهد، فردی ناآگاه است که از صراط مستقیم و حد اعتدال خارج می شود.
تا امروز میدانستیم که شماری از مورخان تاریخ ادبیات گفته اند فردوسی زبان فارسی را احیا کرد، و خود فردوسی هم این را در شعری گفته است که «عجم زنده کردم بدین پارسی»، اما نمی دانستیم روزی خواهد رسید که رئیس جمهوری کشور اسلامی ایران، سی و اندی سال پس از تلاش بی وقفه و دادن هزاران شهید برای اسلام توسط یک ملت آن هم برای احیای اسلام، مدعی شود که فردوسی مکتب پیامبر (ص) را هم نجات داده است. این عین نژاد گرایی افراطی است، سخنی که نه به نفع فردوسی است، نه به نفع اسلام، نه به نفع ایران و نه به نفع جمهوری اسلامی. این ایدئولوژی به درد اوائل دوره رضاخان می خورد که عاقبت سر از ناسیونالیسم افراطی درآورد و هیچ چاره ای از مشکلات ملی و بین المللی و تمدنی ما را حل نکرد.
سالهاست متقابلا به دلیل کبر و تکبر و تبختر موجود در شماری از عربهای ناسیونالیست، متهم هستیم که همچنان بر آیین مجوسیت هستیم و آن را در پرده اسلام خواهی پنهان کرده ایم. امروز که این مطالب از زبان یک مقام رسمی در جمهوری اسلامی توسط مسلمانان عرب و افریقایی و ترک شنیده می شود، به عنوان بهترین شاهد و مدارک برای یک دور تازه از اتهامات علیه ایران و انقلاب اسلامی از سوی دشمنان نژاد پرست ما بکار گرفته خواهد شد.
به این جمله که شاه بیت مطالب سست مطرح شده در سخنرانی احمدی نژاد در میان ایرانیان در تاجیکستان است توجه کنید: « فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد». (مشروح مطالب را در سایت اطلاع رسانی ریاست جمهوری ببینید).http://www.president.ir/fa/36123
ایران تنها به اندازه خود، و در همان حد، در پیشرفت اسلام سهم دارد، همچنان که عرب و ترک و هندی و ازبک و افریقایی هر کدام از نظر فکری و فرهنگی و جغرافیایی سهم دارند. این چه امتیازی است که یک ایرانی در تعریف از خود بگوید و خود را برتر از دیگران بداند؟ آیا چنین تعریف های بی جایی از خود، آن هم از زبان خود و نه دیگران، معقول و مقبول است؟ کدام مورخ منصفی آن همه زحمت و تلاش برای اسلام را در سراسر تمدن اسلامی از کاشغر تا ساحل اقیانوس اطلس کنار می گذارد و تنها روی ایران حساب باز کرده و دیگران را نااهل می شمرد و به آنان جسارت می کند؟
باید دانست که کسی با زدن حرفهای بزرگ، بزرگ نمی شود، این عقل سلیم و عمل آدمی است که انسان و یک ملت را بزرگ می کند. تاریخ، ادبیات نیست که با لفاظی و افزودن «ترین» و نوشتن انشاء و بکار بردن کلمه قله بتوان آن را درخشان کرد، تاریخ عبارت از آن است که ملتی با تواضع، در تعامل با دیگر ملل نقش طبیعی و معقول خود را در ساختن تمدن اسلامی و در سطح وسیع تر انسانی ایفا کند.
این نخستین بار نیست که این مطالب توسط ایشان مطرح می شود و مطمئن هستیم که هیچ یک از دانشمندان و محققان منصف ایرانی، حتی از میان ناسیونالیست های افراطی ایرانی هم برای این اظهارات که معمولا هم سیاسی است، ارزش قائل نیست، اما باید این نکات را گوشزد کرد تا آیندگان بدانند اظهار این مطالب سست و بدون استدلال ربطی به نگاه منصفانه تاریخی در باره سهم ایران در تمدن اسلامی ندارد.
محمود احمدینژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران شامگاه روز شنبه 5 فروردین، 25 مارس، در خانه فرهنگ ایرانیان در شهر دوشنبه پایتخت تاجکستان، طی سخنانی شاهنامه فردوسی را "توحید نامه" خواند.
براساس گزارش سایت عبرت نیوز، او گفت که ملت ایران پس از پذیرش اسلام مشاهده کردند که امویان و عباسیان "که بویی از راه و مرام پیامبر (ص)" نبرده بودند، بر ملت ایران حاکم شده و "شخصیت ملت را تحقیر و استعدادهایشان را لگد مال کردند" و در این شرایط این فردوسی بود که هویت موحد، عدالت خواه، آزادی طلب و انسانی ملت ایران را مجددا احیا کرد.
به گفته آقای احمدی نژاد: "فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد."!!!!!!!!!!!!!!
او همچنین کوروش، پادشاه هخامنشی را "جوان ایرانی عدالت طلب و آزادی خواه" معرفی کرد و به سخنان خود در جلسهای که نزدیک به دو سال پیش به مناسبت رونمایی از منشور کوروش در ایران برگزار شده بود اشاره کرد و گفت: "البته برخیها هم از این سخنان من ناراحت شدند."
اعتماد به نفس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همزمان با ادامه تنشها بر سر فعالیتهای هستهای ایران، چند دیپلمات ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یوکیا آمانو، مدیرکل کنونی این آژانس را به پیروی از سیاستهای کشورهای غربی در قبال ایران متهم کرده و گفتهاند که او بیش از حد به منابع اطلاعاتی تاییدنشده اعتماد میکند.
مطابق گزارش بی بی سی، نشریه بریتانیایی گاردین روز جمعه، 23 مارس (چهارم فروردین)، در کلیک گزارشی از روند سیاستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قبال ایران، نوشته است که از زمان آغاز ریاست یوکیا آمانو بر این آژانس، تقابل کشورهای غربی با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور شدت پیدا کرده و گزارشهای آژانس درباره نوع تعامل با ایران نیز به طور مرتب منتقدانهتر شده است.
یوکیا آمانو، از دیپلماتهای ارشد ژاپن در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اول دسامبر (10 آذر) 2009 میلادی، با پایان دوره خدمت محمد البرادعی، به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیت خود را در این سمت آغاز کرد.
چند دیپلمات فعال در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگوهایی که با گاردین داشتهاند، رویکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوره مدیریت آقای آمانو را تندتر از سیاستهای این آژانس تحت مدیریت محمد البرادعی ارزیابی کردهاند.
رابرت کلی، از دانشمندان تسلیحاتی آمریکا که در زمان حمله این کشور به عراق، رهبری هیات اعزامی آژانس در عراق را به عهده داشت، میگوید که "شباهتهای نگرانکنندهای بین اشتباهات غرب در (جنگ با) عراق و اقدامات کنونی آژانس در قبال ایران وجود دارد."
حمله به عراق بر مبنای ادعاهای مطرح درباره وجود تسلیحات کشتار جمعی در این کشور انجام شد، ولی بعد از سرنگونی صدام حسین، مدرک روشنی که این ادعاها را ثابت کند، به دست نیامد.
رابرت کلی معتقد است که یوکیا آمانو در حال گرفتار شدن در چیزی است که آقای کلی آن را "تله چنی" میخواند: "آمانو نیز همانند دیک چنی (معاون سابق رئیس جمهور آمریکا)، به گروه بسیار کوچکی از افراد متکی است و نظر و دیدگاههای آنها را بررسی هم نمیکند."
او میگوید که تجربه جنگ عراق نشان داد که "تحلیل و ارزیابیها نباید فقط به عهده تعداد اندکی گذاشته شود."
تفاوتها و شباهتهای البرادعی و آمانو
تفاوت خطمشیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قبال ایران در دوره مدیریت محمد البرادعی و یوکیا آمانو نیز در گزارش گاردین مورد توجه قرار گرفته و به نقل از دیپلماتها آمده است که فعالیتهای آژانس بر مبنای "مشکوک بودن برنامه هستهای ایران" شکل گرفته است، بدون آن که نظرات مخالف در این زمینه بررسی شود.
این درحالی است که گفته شده است در دوره مدیریت محمد البرادعی، بحثهای شدیدی در این باره شکل میگرفت تا در نهایت، درباره یک موضوع تصمیمگیری شود.