مطابق گزارش بی بی سی، بریتانیا دارای بالاترین آمار فقر کودکان در میان کشورهای توسعه یافته است. در حال حاضر سه میلیون و پانصد هزار کودک در این کشور در فقر شدید به سر می برند.
کیلی، 16 ساله با پدرش در شهر لستر در مرکز انگلستان زندگی می کند. آنها روز به روز باید ببینند که پول آنها برای مخارج همان روز کافی است یا نه.بعضی روزها اوضاع آنقدر خراب است که باید از خوردن غذا صرف نظر کنند تا از پس پرداخت قبض ها برآیند.برادر او، سام، در مدرسه برای پوشیدن لباس های کهنه خواهرش مورد اذیت و آزار بچه های دیگر قرار می گیرد.او می گوید: "من باید پاچه شلوارهای کوچکم را پاره کنم تا دوباره آنها را بپوشم و تی شرت های خواهرم را که برایم بزرگ هستند به تن کنم. برای همین بچه های مدرسه به من می گن دختر یا پاچه کوتاه."مادر آنها هنگامی که سام دو ساله بود خانه را ترک کرد.سام می گوید از اینکه پدرش نمی تواند کار پیدا کند عصبانی و مایوس شده است.
کودکانی که از فقر رنج می برند عموما با نوعی افسردگی نیز دست و پنجه نرم می کنند.کیلی می گوید: "آدم همیشه حس می کند یک راز بزرگی را پنهان کرده است و کم کم خود را در حاشیه پنهان می کند تا کسی نفهمد که چه بر سر او می آید. آدم همیشه حس می کند که از دیگران کم ارزش تر و پایین تر است."
از هر شش کودک فقیر در بریتانیا یک کودک دست به خودکشی می زند و کیلی نیز اقرار می کند که یک بار وقتی کوچک تر بود دست به خودکشی زده است.
داستان زندگی کیلی تنها یکی از ماجراهایی است که در مستندی به نام "بچه های فقیر" توسط تلویزیون بی بی سی به تصویر کشیده شده است.در این مستند با بچه هایی در شهرهای مختلف بریتانیا آشنا می شویم که در شرایط بسیار بدی زندگی می کنند.
آنها در اتاق هایی زندگی می کنند که دیوارشان با کپک ناشی از رطوبت سیاه شده است، جایی برای بازی ندارند و غذای مدرسه تنها تغذیه روزانه آنهاست.
پیج، 10 ساله می گوید: "کسانی که این خانه ها را به ما می دهند واقعا باید آدم های بدی باشند."او در ادامه می گوید: "من و دوستانم در سطل آشغال های محله مان، جایی که بازی می کنیم، سرنگ پیدا کرده ایم. این درست است که بچه ای به سن ما سرنگ در اطراف خود ببیند؟"البته پیج از نم و رطوبت خانه ای که در آن زندگی می کند بیشتر رنج می برد.
"ما حتی نمی توانیم دیوار ها را رنگ کنیم یا کاغذ دیواری بکشیم چون کپک از زیر آن نمایان است و همه چیز را دوباره خراب می کند. روز کریسمس سقف خانه مان از شدت رطوبت فروریخت. ما همیشه مریض می شویم و سرفه می کنیم چون شبها باید در کنار دیوار ها تا صبح بخوابیم."آمار رسمی نشان می دهد که 85 درصد از کودکانی که از آسم شدید رنج می برند در خانه های نمور زندگی می کنند. از این تعداد 47 درصد از آنها در فقر به سر می برند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان با صدور حکمی که از رسانههای دولتی انتشار یافت، اعضای کمیسیون برگزاری لوی جرگه-به منظور بررسی پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا- را که دارای 31 عضو است، معرفی کرد.
در این فهرست نام برخی از اعضای سابق پارلمان، برزگان قومی و مقامات دولتی نیز دیده میشود.
مولوی خدایداد، نعمت الله شهرانی، سید حامد گیلانی، همایون عزیزی، حوا علم نورستانی، صفیه صدیقی، محمد عارف نورزی، شهزاده مسعود، همایون شینواری، محمد انور اسحقزی، حاجی دینمحمد، ریدا عظیمی، عبدالجبار، هلال الدین هلال، صادق مدبر، نورالله شاهرخی، حیات الله بلاغی، نوروزعلی اعتمادی، محمد عبده، بازمحمد جوزجانی، کرامالدین رضازاده، الوک ککوزی، اوتار سنگه، عبدالخالق حسینی، شاهآقا صدیق مجددی، بازمحمد خان زرمتی، خالد فاروقی، علم راسخ، خلیفه قزل ایاق، گلالی اچکزی و سید محمد امین طارق اعضاى این کمیسیون هستند.
صبغت الله مجددى، رئیس سابق مجلس سنای افغانستان پیش از این توسط حامد کرزی به عنوان رئیس این کمیسیون انتخاب شده بود.
قابل یادآوری است، این کمیسیون در مورد مکان، زمان و اعضای لویه جرگه تصمیماتی را اتخاذ خواهد کرد.قرار است لویه جرگه در آینده ای نزدیک به منظور بررسی پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا،(ایجاد پایگاه دائمی آمریکاه در خاک افغانستان) برگزار شود.
جسد جواد ضحاک، رئیس شورای ولایتی بامیان که اخیرا در مسیر راه بامیان ربوده شده بود، در ولسوالی غوربند ولایت پروان در شمال کابل یافت شده است.
آقای ضحاک سه روز پیش زمانی که از کابل به طرف بامیان می رفت، در مسیر راه از سوی افراد مسلح ربوده شد.گزارشها حاکی است که افراد مسلح، موتر (خودرو) حامل آقای ضحاک را متوقف کرده و در زمان بازرسی بدنی سرنشینان این موتر، آقای ضحاک را از کارت شناسایی او شناخته و بعد او را با خود بردند.
بزرگان محلی در ولایت بامیان در روزهای اخیر در تلاش یافتن راهی برای رهایی آقای ضحاک بودند، اما این تلاشها به نتیجه ای نرسید.
گزارشهایی وجود داشت مبنی بر اینکه یکی از همراهان آقای ضحاک نیز با او یکجا ربوده شده است.اما شیر احمد، فرمانده پلیس ولایت پروان به بی بی سی گفت که پلیس تنها جسد آقای ضحاک را در منطقه ای به نام "پل رنگان" پیدا کرده است.آقای احمد گفت که افراد مربوط به گروه طالبان مسئول ربودن و کشتن آقای ضحاک هستند.
جواد ضحاک که از فرماندهان پیشین جهادی بود، پس از فروپاشی رژیم طالبان، به زندگی غیرنظامی بازگشت و وارد مبارزات سیاسی شد.او دو بار موفق شد در انتخابات شورای ولایتی بامیان برنده شود و به این شورا راه یابد.
آقای ضحاک از منتقدان دولت مرکزی افغانستان بود و در سالهای اخیر سیاست های اقتصادی دولت در مناطق مرکزی را به شدت مورد انتقاد قرار می داد.
ساعت 22 شب سهشنبه در خیابان شریعتی، پائینتر از خیابان ملک به همراه 2نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.
امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران به دلیل اقدام برای نجات یک دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خیابان شریعتی تهران، در آستانه نابینایی از یک چشم قرار گرفت.
حجتالاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که شب گذشته برای نجات یک دختر جوان از چنگال 2 نفر از اراذل و اوباش از جانگذشتگی کرده و هماکنون در پی نجات دادن این دختر، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفته است، در بخش اورژانس بیمارستان فارابی تهران و در حالی که خون چشم وی تمام لباسهای وی را پوشانده بود، در تشریح این واقعه به فارس گفت: «ساعت 22 شب سهشنبه در خیابان شریعتی، پائینتر از خیابان ملک به همراه 2 نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.»
وی افزود: «بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت کرده و مشاهده کردیم که 2نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کردهاند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری میکرد و 2 پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار میدادند.»
حجتالاسلام فروزش ادامه داد: «با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابهای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد که نتیجهاش را مشاهده میکنید.»
به گزارش فارس، ضربات وارد شده بر چشم راست حجتالاسلام فروزش بسیار شدید بوده و به گفته یکی از پزشکان حاضر در اورژانس بیمارستان فارابی احتمال تخلیه شدن چشم راست این روحانی از خودگذشته و ایثارگر بسیار زیاد است.
حجتالاسلام فروزش در ادامه گفتوگوی خود با خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: الحمدلله هرچند به قیمت مجروح شدن شدید یک چشم، موفق شدیم این دختر را از چنگال اراذل و اوباش و دزدان ناموس مردم نجات دهیم.حجتالاسلام فروزش دقایقی پس از به علت خونریزی شدید چشم راست خود بیهوش شد.
حضرت آیتالله جعفر سبحانی(دام عزه) در نوشتاری، به نظرات اخیر برخی فیزیکدانها به ویژه «استفان هاوکینگ» فیزیکدان انگلیسی، مبنی بر اینکه آیا علم فیزیک میتواند ماورای طبیعت را نفی کند، پاسخ دادهاند.
به گزارش خبرآنلاین متن این نوشتار به شرح ذیل است.
آیا علم فیزیک میتواند ماورای طبیعت را نفی کند؟
علومی که انسان با آن سر و کار دارد، بر دو نوع تقسیم میشوند:
1.علم مادی و تجربی، علمی است که میتوان موضوعات آن را در آزمایشگاه تجربه کرد و آثار آن را به دست آورد و با نظم و نظام آن آشنا شد. این نوع از علوم فقط میتواند در مسائل مادی، قضاوت و داوری کند و بگوید فلان مولکول از چند عنصر تشکیل شده و یا مثلاً عنصر فلانی در آن موجود نیست. این نوع داوری از او پذیرفته میشود. چرا؟ چون آزمایش و آزمایش کننده، و مورد آزمایش همگی از سنخ واحدی هستند یعنی ماده و مادی میباشند.
2. دانشمند زیستشناس با ابزاری که در اختیار دارد، نمیتواند درباره وجود روح و یا عدم آن داوری کند، مثلاً بگوید من در تشریح بدن انسان به روح برنخوردم، و چاقوی تشریح من، در فعالیت مستمر خود، به چنین واقعیتی نرسید، زیرا ابزاری که در اختیار دارد نمیتواند در موضوعات خارج از ماده نفیاً و اثباتاً داوری کند.
یک فیزیکدان اگر بخواهد با دریافتهای خود، وجود ماوراء طبیعت را نفی کند، به سان جنینی است که در رحم مادر، خارج رحم را انکار کند و بگوید: آسمان و زمین و دریا و اقیانوسی وجود ندارد. جهان و شرق و غرب آن، همین رحم است که من در آن پرورش مییابم. ولی این قضاوت از او پذیرفته نیست و به همین روی، وقتی پردهها از میان رفت و دیده به جهان گشود، از قضاوت خود، نادم و پشیمان میشود و عالم دیگری را میبیند، که در آن زمان در عقل او نمیگنجید، چه نیکو میگوید شاعره نغز سخن:
مرغک اندر بیضه چون گردد پدید گوید اینجا بس فراخ است و سپید
عاقبت کان حصن سخت از هم شکست عالمی بیند بسی بالا و پست
گه پرد آزاد در کهسارها گه چرد سرمست در گلزارها
بنابراین، مقام و موقعیت دانشمند فیزیکدان نسبت به صفحه هستی، اعم از مادی و مجرد موقعیت همین مرغک در بیضه یا جنین در شکم مادر است. او میتواند در محیط کار خود، داوری کند، اما در ماورای محیط خود، که ابزار و ادوات آن را ندارد، نمیتواند نفیاً قضاوت کند.
اینکه جهان خدایی دارد و یا ماده آفریدگاری دارد و این نظام برخاسته از متن ماده نیست و این خانه صاحبخانه دارد، در گرو براهین عقلی و فلسفی است که مسئله را به حد ضرورت و بداهت برساند، در اینجا باید فیلسوف حکیم، در نفی و اثبات آن داوری کند، نه یک فیزیکدان، هر چند عالم و برجسته باشد. فیلسوف با اثبات حدوث ماده، میتواند به محدث آن راه ببرد یا از هدفمند بودن نظام، کشف کند که این نظام برخاسته از ماده نیست، چون هدفمند بودن، حاکی از اعمال شعور و خرد است و ماده، فاقد این ابزار است. و همچنین براهین دیگر که در کتابهای فلسفی و کلامی بیان شده است.
پدیده جدید در انگلستان
اکنون برسیم به پدیده جدیدی که در انگلستان به وجود آمده است. غالباً علما و دانشمندان آنجا نسبت به ماورا طبیعت، مردد یا بیاعتقاد هستند، برخلاف نوع دانشمندان آلمانی که با مسائل فلسفی بیشتر آشنا هستند، مثلاً نباید از خاطر برد که فیلسوف انگلیسی «برتراند راسل» با آن سروصدایی که داشت در کتاب «چرا مسیحی نیستم» میگوید: من سابقاً نسبت به خدا و مسیح اعتقاد داشتم و معتقد بودم که جهان، آفریده خداست، ولی بعداً با خود فکر کردم که این اعتقاد، مخالف یک قانون قطعی فلسفی است و آن اینکه هر پدیدهای پدید آورنده دارد، پس بنابراین، خدا هم باید آفریدگاری داشته باشد و حال آنکه دینداران او را ازلی و ابدی میدانند، از این جهت، من از گروه دینداران، جدا شدم.
انسان، واقعاً از فکر این فیلسوف جنجالی، تعجب میکند، زیرا آنچه از آن فرار کرده، دوباره به آن گرفتار شده است، زیرا اگر مشکل خدا این است که آفریدگار ندارد، عین این مشکل درباره ماده هم پیش میآید، اگر بگویید ماده حادث است پس آفریدگار او کیست؟ و اگر بگویید قدیم است، پس معلول بلا علت را پذیرفتهاید!!
جناب راسل بین دو مسئله خلط کرده است:
1. هر پدیدهای پدید آورنده دارد.
2. هر موجودی پدید آورنده دارد.
آنکه صحیح است، همان گزاره اولی است که موضوع آن پدیده است، یعنی چیزی که نبوده و بعداً پدید آمده است که البته نیاز به پدید آورنده دارد.
و اما دومی کاملاً غلط است، زیرا موضوع گزاره (موجود)، اعم از پدیده و غیرپدیده است، چیزی که اصلاً مسبوق به عدم نبوده و به اصطلاح ازلی بوده است، نمیتوان برای آن پدید آورندهای اندیشید وگرنه دچار تناقض میشویم، زیرا اگر قدیم است پس پدید آورنده ندارد و اگر علتی دارد، پس قدیم نیست، بلکه حادث است.
اخیراً برخی از فیزیکدانهای انگلیسی نغمه دیگری را ساز کرده و سر و صدایی به راه انداختهاند. اکنون به داستان آن توجه کنید:
«استفان هاوکینگ» فیزیکدان 68 ساله انگلیسی، در سال 1988 با نوشتن کتاب «تاریخ مختصری از زمان» به شهرت رسید، وی پیش از این اعتراف کرده بود که: اگر بخواهیم یک نظریه کامل را برای پیدایش کائنات پیدا کنیم و آنگاه پیروزی نهایی در استدلال انسانی را به دست آوردهایم، آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم.
حتی در کتاب دیگرش اعلام کرده بود که: کشف سال 1992 در مورد سیارهای که به دور ستارهای دیگر غیر از خورشید میگردد، به بازسازی نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک میکند که بیان کرده بود: کائنات حاصل بینظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.
اکنون پس از گذشت چند سال که بیماری «هاوکینگ» بسیار پیشرفت کرده و تقریباً او را به فلج کامل مبتلا ساخته و او دیگر نمیتواند سخن بگوید و با اشاره انگشت دست چپش به یک کامپیوتر، احساسات خود را بیان میکند. در شهریور 1389، کتابی جدید منتشر شده که مؤلف آن را «هاوکینگ» دانستهاند. در این کتاب ادعا شده است:
«کشف منظومههای دیگری نظیر منظومه خورشیدی ثابت کرد که منظومه ما که دربرگیرنده یک خورشید و سیارههایی است که پیرامون آن میچرخند، یک پدیده منحصر به فرد نیست. این واقعیت نشان داد که وجود حالت فیزیکی ایدهآل بین خورشید و کره زمین و پیدایش انسان روی کره زمین، یک پدیده از پیشطراحی شده و دقیق برای موجودیت و رفاه انسان نیست».
حاصل دلیل او این است که ما منظومه خورشیدی دیگری بهسان منظومه خورشیدی خودمان کشف کردهایم. این امر ثابت کرد که پیدایش انسان، روی کره زمین، یک پدیده از پیش طراحی شده نیست؟!!
اصولاً دلیل خداشناسان این نیست که فقط ما یک منظومه شمسی داریم و انسان هم در کره زمین زندگی میکند تا با کشف منظومههای دیگر، برهان آنان باطل شود، اگر علم صدها منظومه خورشیدی دیگر کشف کند، کوچکترین خراشی در براهین فلسفی خداشناسی وارد نمیشود، اگر مؤید وجود او نباشد؛ زیرا به حکم «کل یوم هو فی شأن» پیوسته خالق و مدبر جهان است و امر خلقت استمرار دارد، چون براهین فلسفی آنان مبنی بر اصولی است که منافاتی با این کشفها ندارد. زیرا طرح قدیمی و دیرینه است، ولی اجرای آن تدریجی است.
آنان برای اثبات وجود خدا از براهین زیر بهره میگیرند:
1. برهان امکان و وجوب
2. برهان حدوث ماده از طریق حرکت جوهری
3. نظام هدفمند در عالم ماده که حاکی از دخالت شعور در پیدایش آن است.
4. برهان صدیقین که خود برهانی برتر است که فقط ذائقه انسانهای برتر آن را میچشد.
5. برهان محاسبه احتمالات که پیدایش نظم نوین عالم را در پرتو تصادف به حد صفر میرساند و امثال اینها.
اتفاقاً فیزیکدان انگلیسی باید از کشف منظومههای دیگر بر وجود خدا استدلال بهتری پیدا کند، زیرا آن منظومه هم دارای نظم و نظامی است که نمیتواند ساخته خود ماده باشد. طبعاً دست آفریدگار حکیم و توانایی در کار است که این نظم را به آن ماده بخشیده است.
پیشرفت علوم و کشف نظامهای هدفمند، بهترین حربه بر ضد مادیها است که نظم جهان را مولود خود ماده میدانند. حالا چرا این دانشمند پر سر و صدا، از برهان بر وجود خدا، ضد آن را نتیجه گرفتهاند؟
او فکر میکند که نظام خورشیدی را، میتوان دلیل بر وجود خدا گرفت ولی اگر نظامات دیگری بهسان این نظام کشف شد، باید کثرت نظامها را گواه بر نفی او گرفت، در حالی که جریان برعکس است. هر چند نظام جهان، بالاخص نظام هدفمند کشف شود، احتمال پیدایش جهان را بر اصل تصادف، به حد صفر میرسد و اتفاقاً برهان محاسبه احتمالات، بیشتر این باور را تقویت میکند که نظم اندک را میتوان معلول تصادف دانست ولی اگر افزایش پیدا کرد، کار به جایی میرسد که «پیدایش تصادف»، احتمالی بسیار اندک در مقابل احتمالات بیشمار به حساب میآید.
اتفاقاً حکیمان الهی، و پیش از آنها وحی آسمانی بر نظم هدفمند که هر دو در زمین و آسمان رخ میدهد، تکیه میکنند و خردمندان را بر تفکر و اندیشیدن در آن دعوت مینماید. اینک گوشهای از وحی:
«به راستی در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است و در آفرینش خودتان و آنچه از انواع جنبدهها پراکنده میگرداند برای مردمی که یقین دارند نشانههایی است و نیز پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خدا روزی از آسمان فرود آورده و به وسیله آن، زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است، و همچنین در گردش بادها بر هر سو برای مردمی که میاندیشند نشانههایی است. اینها است آیات خدا که به حق آن را بر تو میخوانیم، پس بعد از خدا و نشانههای او به کدام سخن خواهید گروید؟».
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز در بیانات خود، بسیار بر برهان نظم تأکید میکند بهطوری که به بسیاری از موجودات منظم از جمله مورچه و طاووس و... اشاره کرده و ظرافتهای خلقت آنها را برمیشمرد و در واقع به آدمیان توجه میدهند که با تأمل و تفکر در خلقت موجودات منظم، میتوان به خداوند حکیم و با تدبیر پی برد.
ایشان بهروشنی در تعابیری میفرمایند:
1. «عجبت لمن شک فی الله و هو یری خلق الله»
«من تعجب میکنم از کسانی که مخلوقات الهی را میبینند و در وجود خدا تردید میکنند».
2. «بل ظهر للعقول بما أرانا من علامات التدبیر».
«این خداست که با نشانههای تدبیر که در آفریدگانش دیده میشود، بر عقلها آشکار شده است».
3. «کفی بإتقان الصنع لها آیة».
«در اتقان صنع (که همان نظم در مخلوقات است) نشانه کافی بر خداوند است».
چشم باز و گوش باز و این عمی حیرتم از چشمبندی خدا
در پایان یادآور میشویم بالأخره در میان دانشمندان غرب نیز انسانهای منصف و واقعبین وجود دارند. خوشبختانه آقای پروفسور اریک پریست از استادان سابق ریاضیات در دانشگاه «سنت اندرو» و از اعضای هیئت امنای «انستیتو فارادی» در دانشگاه کمبریج پاسخ آقای «هاوکینگ» را چنین داده است:
سخنان پروفسور هاوکینگ توجیهپذیر نیست، این حالت کاملاً تحملپذیر و منطقی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکلگیری کهکشانها بر اساس آن فراهم کرده باشد.
در جای دیگری در مصاحبه با روزنامه «گاردین» همو میگوید:
باورهای مدرن در مورد جهان و عالم هستی با هدف پوشاندن شکافها و نقاط ضعف در دانش ما نیست بلکه هدف، دادن پاسخ به سؤالات گوناگون بشر مدرن است.
وی میافزاید فلسفه و الهیات رشتههای مناسب برای پاسخگویی به این سؤالات هستند و مثالی را میآورد به این صورت:
داستان جوشیدن آب در کتری، با استفاده از قوانین فیزیک به دقت قابل توضیح است که چطور گرما از اجاق به کتری و سپس به آب منتقل میشود و آن را به نقطه جوش میرساند، اما چرا این آب میجوشد، را نمیتوان صرفاً با فیزیک توضیح داد، شاید خانم خانه هوس چای کرده باشد؟!
مقصود او این است که ما نباید به علل قریبه اکتفا کنیم، بلکه باید به علتالعلل نیز توجه کنیم. اصولاً باید پرسید: کی اجاق گاز را روشن کرده است تا بر اثر آن حرارت نهایتاً به آب منتقل شود و آب به جوش آید؟ و این کار فیزیکدان نیست. کار فیزیکدان فقط ارائه علت قریبه است و علل بعیده را باید از علوم دیگر مانند فلسفه و الهیات استفاده کرد.